مرمت شهری
تجربه نوگرایانه مرمت شهری | Urban renewal also called urban regeneration in the United Kingdom and urban redevelopment in the United States is a program of land redevelopment often used to address urban decay in cities | در پی پاسخگویی به فوریت های ناشی از فرسودگی کالبدی و عملکردی بوده است، اما از توجه به خاطره سازی شهری و فضاهای شهری غافل مانده و فراموش نموده که «شهر خاطره را می سازد و خاطره به شهر شکل می بخشد». همین باعث شکست این اندیشه های نوگرایانه گردید.
در مرمت شهری، هرگز نباید فراموش کرد که خاطره صحنه ای است برای پیوند مجدد با محیط و به حال آوردن گذشته. در مرمت شهری تلاش بر این است که به بافت های کهن اندیشه ای نو را تزریق کرد. به این ترتیب شهروند را در شهر و خاطره سازی درگیر نمود و به این ترتیب شهروند بتواند در هر چیزی جنبه ای تمثیلی بیابد و حتی شهر تبدیل به یک صحنه نمایش شود که شهروند هر لحظه در آن نقش دوگانه بازیگر و تماشاگر را داشته باشد. در این حالت شهر و شهروند در حال «تنیدن خاطرات خواهند بود».
خاطره های غیر اداری شهر همان نیروی حیات بخشی هستند که بافت های کهن شهری به آن نیاز دارند تا بتوانند خود را در شبکه شهر امروزین تعریف مجدد بکنند. در واقع به این ترتیب شهر و فضای شهری به مثابه راوی «توانایی تبادل تجربه» را می یابند. و تعاملی بین شهر و شهروند و فضای شهری به عنوان گویند و شنونده قصه شهر بر قرار می گردد. و قصه شهر در باز تولید دائمی قرار می گیرد.
آن چه در قصه شهر مصداق می یابد، حضور در حال و زمان است، تنها در زمان است که خاطره آفریده می شود و هرگز نمی توان به روایت و قصه ای یکسان دست یافت، چرا که بسته به راوی (شهر، فضای شهری و شهروند) قصه دگرگون می گردد.
بافت کهن شهری می تواند بستری جالب و با معنا برای آغاز قصه باشد. به شرط این که جایی برای طرح اگر و اما داشته باشد.
بافت کهن نیاز دارد که به خود و به شهروندانش امکان دهد که با عمل اجتماعی خود، قصه شهر را شکل دهند و تصور خود را از شهر در دگرگونی دائمی قرار دهند. این دگرگونی بیننده بافت کهن را به انکشاف فضا و گذرا از تصویری به تصویر دیگر می کشاند. این بازخوانی و کشف و رمزگشایی مقدمه ای صریع برای شکل گیری تصور شهری و خاطره شهری خواهد بود. (از لازمه های داشتن خاطره شهری، داشتن تصور شهری است و از الزامات آن نیز دگرگونی در تصاویر شهری است.)
این امر موجب خوانایی بافت کهن گردیده و درکی نو از شهر را سبب می گردد. در این دیدگاه، اشیاء به عنوان صحنه نمایش تلقی می شوند، نمایشی که بازیگران اصلی آن عابران و ساکنان هستند.
تجربه شهری یعنی گم شدن و گم کردن خود در شهر به منظور رسیدن به یک ادراک هوشیارانه از محیط شهری. به این ترتیب شهر و خاطره تبدیل به هزار توی می شوند که حرکت در آن ها دایره ای بوده و نه خطی، و به این ترتیب، تصورات فراموش نمی شوند بلکه مدام در حال رجوع و بازگشت به ذهن هستند!
از طرف دیگر تجربه شهری جز با پرسه زنی در شهر کهن نمی باشد، پرسه زن شهر را با تمام حواس خود در می یابد فصل مشترک تصور پرسه زنان در شهر، خاطره جمعی شهر را می سازد.
در مرمت شهری از آغاز در قرن بیستم تا به امروز، شش دوره خاص گذرانیده شده است
- دوره اول. دهه ۱۹۵۰ م . دوران بازسازی شهری Urban Reconstruction ¬ دوره ای که مختص بازسازی های پس از جنگ جهانی دوم بود.
- دوره دوم. دهه ۱۹۶۰ م . باز زنده سازی یا تجدید حیات شهری. Urban Revitalization در این دوره به نقد اقدامات نوپردازانه و کمبود حیات مدنی در شهرها می پرداختند.
- دوره سوم . دهه ۱۹۷۰ م . نوسازی شهری. Urban Renewal در این دوره به شناخت ارزش های بافت های کهن پرداخته شد و توانمند سازی این بافت ها موجب استقرار توانمندان در آن ها شد.
- دوره چهارم . دهه ۱۹۸۰ م. توسعه مجدد شهری. Urban Redevelopment در این دوره، بافت های فرسوده تسخیر مجدد شده و توسعه دوباره آن ها در دستور کار قرار گرفت!
- دوره پنجم . دهه ۱۹۹۰ م . معاصر سازی شهری. Regeneration Urban اصولاً بازنگری در همه زمینه ها در دستور کار قرار می گیرد و بهبود و توان بخشی بافت کهن در همه ابعاد و ایجاد هویتی جدید.
- دوره ششم . آغاز قرن ۲۱ م . نوزایی شهری. Urban Renaissance مفهوم هم نشینی فرهنگ ها و گفت و گوی مساعمت آمیز سبک ها مورد توجه قرار می گیرد در این دوره مراکز تاریخی شهر مرکز مبتلا تحرکات اجتماعی می شوند.
در تعریف تازه مرمت شهری در اواخر ۱۹۷۰ م از سوی یونسکو دو وجه اساسی مورد توجه قرار می گیرد
- آینده ای برای گذشته > زمان حال = پلی بین گذشته و آینده
- رهایی آینده از گذشته > رهایی از باورهای منسوخ گذشته
به این ترتیب می توان دریافت مرمت شهری سعی در پیوند خلاق میان آینده و گذشته دارد و زمان حال نقشی اندک اما موثر در مرمت شهری داراست و می تواند مهر و نشان خود را بر این انباشت عظیم تجربیات و فرهنگ ها و تمدنهای گذشته بزند.
بنابراین هدف مرمت شهری، چیزی فراتر از اقدامی کالبدی و فضایی است. بلکه عملی فرهنگی است که می تواند فرهنگ ساز هم باشد. و سعی در انتقال ارزش های کالبد یافته در مکان، به آینده دارد و اگر بتواند به حفظ مادی و معنوی ارزش های مستتر در اثر تاریخیی بپردازد، در واقع به کار معاصر سازی اثر تاریخی پرداخته است.
معاصر سازی آثار تاریخی از دو جنبه مورد توجه است: جنبه های مادی و معنوی
- معاصر سازی مادی > دخل و تصرف در اثر برای گفت و گوی خلاق بین ارزش های پایدار کهن و ارزش های والای معاصر.
معاصر سازی معنوی > تبدیل کردن میراث مادی و فرهنگی به ثروت مادی و فرهنگی.
(میراث: چیزی که از گذشتگان به باشندگان می رسد و حاوی ساختارهای زمانی و مکانی دوران گذشته است.) اگر میراث از لحاظ ساختاری به روز نشود، تبدیل می شود به نقشی خاطره ای و گنجینه ای و گنجینه ای و جنبه ای تزئینی می یابد.
هرگاه میراث ارزش مادی و معنوی داشته باشد، جنبه ای روزآمد یافته و تبدیل به ثروت می شود.
میراث + ارزش های مادی و معنوی = ثروت.
در این تبدیل میراث به ثروت، سهم نسل کنونی بر نسل های پیشین افزوده شده و در اختیار آیندگان قرار می گیرد. در این راه مرمت شهری توجه خود را به تکوین خاطرات جمعی در شهر معطوف می دارد.
حیات شهری واقعی یعنی جنب و جوش شهری، از حیات عادی گسستن و به حیات واقعه ای نزدیک شدن. در حیات عادی امروز تکرار دیروز می گردد و فردا تکرار امروز، اما در حیات واقعه ای امروز دگرگونی دیروز است و وقوع حوادث و واقعه ها هستند که خاطرات را می سازند! و به دلیل احتمال وقوع حادثه در هر لحظه، فضا پر از ایهام و آب هام می شود. شهروند موظف به کشف مستور می شود و به این ترتیب شهر، جامعه شهری و فضای شهری، هر سه دارای ریشه تاریخ و هویت خاص خود می گردند.
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری
منبع: کتاب مجموعه مباحث مشترک برنامه ریزی و طراحی شهری کیمیا فکر بزرگ
انتشار مطلب ” مرمت شهری | قصه شهر ” ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید